قهوه‎خانه‎ی عموفرزاد

قهوه‎خانه‎ی عموفرزاد

زیاده عرضی نیست که جسارت هم اندازه ای دارد...


لوگوی بالا از اینجاست: http://watchthis.ir/2013/03/08/tea-under-the-snow/

طبقه بندی موضوعی
چهارشنبه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۶، ۰۷:۳۴ ق.ظ

مجنون و لیلی

هنگامی که همدیگر را بر دامنه‌ی تپه‌ای ملاقات کردیم،

دیدم که انگشتان لیلی قرمز شده‌اند.

گفتم: آیا از (خوشحالی) فراق و دوری من دستانت را حنا بسته‌ای و خضاب کرده‌ای؟

گفت: پناه بر خدا که چنین باشد!

بلکه هنگامی که دیدم مرا ترک می‌کنی،

خون گریه کردم تا اینکه خاک زمین خیس شد.

اشکهایم را با انگشتانم پاک کردم،

و دستانم قرمز شد اینگونه که میبینی...


و لما تلاقینا علی سفح رامةٍ

وجدتُ بنان العامرِّیة أحمراً

فقلتُ خضبتِ الکفّ علی فراقنا؟

قالت معاذ الله ذلک ما جری

و لکنّنی لمّا وجدتُکَ راحلاً

بکیتُ دماً حتی بللتُ به الثری

مسحتُ بأطراف البنان مدامعی

فصار خضاباً فی الیدین کما تری


-منسوب به قیس عامری (مجنون)-


این شعر با آهنگ و صدای زیبای عبدالرحمن محمد


desert

عکس از اینجا

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۱/۳۰
عموفرزاد

شعرهایش

مجنون

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی