ملکه
بگذار کشور عشق را بنا کنم،
تو ملکهی آنجا خواهی بود
در آنجا، من بزرگترین عاشقان خواهم شد.
بگذار انقلاب کنم،
تا حکومت چشمانت بر مردم تحکیم شود،
بگذار با عشق، چهرهی تمدن را عوض کنم
تمدن تویی...
تو آن گنجی هستی که در دل زمین شکل گرفته است
از هزاران سال پیش...
دعینی أؤسس دولة عشقٍ..
تکونین أنت الملیکة فیها..
و أصبح فیها أنا أعظم العاشقین..
دعینی أقود انقلاباً..
یوطد سلطة عینیک بین الشعوب،
دعینی.. أغیر بالحب وجه الحضارة..
أنت الحضارة.. أنت التراث الذی یتشکل فی باطن الأرض
منذ ألوف السنین..
-نزار قبانی-